قسمت 20


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام به همه ی دوستان.من نویسنده رمان گروگانگیری هستم. لطفا پس از خواندن هر پست نظرتان را درج کنید.ممنون از همه شما. حسرت نبرم به خواب آن مرداب کارام درون دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر،خوابش آشفته است

چند سالتونه؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رمان گروگان گیری و آدرس hamghadam1377.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 1821
بازدید کل : 65250
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 58
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 50
:: کل نظرات : 58

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 6
:: بازدید هفته : 4
:: بازدید ماه : 1821
:: بازدید سال : 6331
:: بازدید کلی : 65250

RSS

Powered By
loxblog.Com

قسمت 20
دو شنبه 26 اسفند 1392 ساعت 10:29 | بازدید : 3718 | نوشته ‌شده به دست hamghadam | ( نظرات )

با تکون دستی از خواب بیدار شد.........آرشام بود......

آرشام:داداش چرا اینجا خوابیدی؟؟؟؟؟؟پاشو غذاها رو آوردن.......پاشو بریم غذا بخوریم.....

نیما:باشه داداش.......تو برو من الان میام......

آرشام هم سری تکون داد ورفت تو ساختمون.

نیما که زیر درخت سیب خوابش برده بود از جا پاشد و آرام آرام رفت سمت ساختمون.......

در سالن رو که باز کرد یهو......پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

 یه لحظه فکر کرد شاید سه دور رفت خورد به سقف اومد پایین که شهنام اینجوری ریسه می رفت........

صبر کرد تا خندش تموم شه.........به محض اینکه خندش تموم شد یه پس گردنی حوالش کردو راه افتاد به سمت آشپزخونه........شهنام هم

متعجب از اینکه به یه پس گردنی کفایت کرده پشت سرش رفت......هنوز مونده بود به آشپز خونه برسه که پشت دیوار پنهان شد و تا

اومد.....پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

حالا نیما بودم که می خندید و شهنام شکه بود از تلافی زود هنگام او........

بقیه هم که دور میز نشسته بودن به بچه بازی های آنها می خندیدن.......واقعا هم هنوز بچه بودند........

نفس با صدای گرفته بر اثر گریه:غذا سرد شد بیاین بشینین.......

نگاه ناراحتی بهش کرد و رفت سر میز نشست.........واقعا دلش به حالش می سوخت.......چون اونم مثل نیما بود.......یه عاشق دل

شکسته!!!!!!!!داشت به همین چیزا فکر می کرد که شهنام پارازیت داد تو افکارش......

شهنام:نیمایییییییییییییییییییییییییییییییییییی.......

نیما:زهرماررررررررررررر.......چند بار بگم اینجری منو صدا نکن.....

شهنام:خو ببخشید عمو نیما........

نیما لبخند محوی زد و گفت:حالا چیکار داشتی که خودتو لوس کردی واسم؟؟؟؟؟؟؟

شهنام:من کاری نداشتم........

نیما:پس مرض داری منو صدا میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شهنام:شاید........

نیما:تو اگه این زبونو نداشتی چیکار می کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

شهنام:اون موقع اصلا وجود خارجی نداشتم....!!!!!!!!!!

با این حرفش همه خندیدن......اما نیما فقط لبخندی زد......لبخندی غیر محسوس

دیگر تا آخر غذا کسی صحبت نکرد ولی همه متوجه نگاه های بین آرام و آرشام شده بودن.......

شهنام غذاشو زودتر از همه تموم کرد و از جابلند شد و گفت:دستتون درد نکنه البته بابت غذا چون من با غذا سیر شدم نه با نگاه......

آرام و آرشام سرخ شدن و سرشونو انداختن پایین........

بعد از غذا موقعی که اکثرا رو به روی تلویزیون نشسته بودن نیما آرشامو صدا زد و با هم به اتاق رفتند.

نیما پس مکثی طولانی گفت:ازش خوشت اومده؟؟؟؟؟؟؟؟

آرشام با چشای گرد شده پرسید:از کی؟؟؟؟؟

نیما:آرام.......

آرشام سکوت کرد...

نیما:مگه خودت نمی دونی که نباید دل ببندی؟؟؟اگه بفهمه ما واسه چی اینجاییم فکر می کنی بازم باهات میمونه؟؟؟

آرشام:میدونم که نباید دل ببندم...میدونم اگه بفهمه ترکم میکنه ولی مگه دست من بود؟؟؟؟من نمی خواستم اینجوری بشه.....نمی

خواستم..........................عاشق بشم.......

نیما که تا اون لحظه فکر میکرد آرشام فقط از آرام خوشش اومده با جمله آخر شکه شد......

 

ادامه دارد...............ببخشید کم بود....



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: